آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

مذهبی به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

صفت
فونتیک فارسی / mazhabi /

دین religious, godly, ecclesiastical, theological, devotional, divine, sacred, self-righteous, denominational, devout, holy, religionist, churchgoer

religious

godly

ecclesiastical

theological

devotional

divine

sacred

self-righteous

denominational

devout

holy

religionist

churchgoer

وابسته به مذهب، دین‌دار، مؤمن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

آن‌ها بر سیاست آزادی مذهبی تأکید می‌کردند.

They affirmed a policy of religious toleration.

عبادت مذهبی

divine worship

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد مذهبی

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

متضاد:
مترادف:
مذهب‌گرا باتقوا دیندار مومن متقی
مترادف:

ارجاع به لغت مذهبی

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «مذهبی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/مذهبی

لغات نزدیک مذهبی

پیشنهاد بهبود معانی