to cheer, to delight, to make happy, to make joyous, to gladden, to exhilarate, to enchant
to cheer
to delight
to make happy
to make joyous
to gladden
to exhilarate
to enchant
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
من سعی کردم او را مسرور کنم، اما بهطرز بدی شکست خوردم.
I tried to cheer her up, but failed miserably.
نتوانست او را مسرور کند.
He was unable to gladden him.
با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «مسرور کردن» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/مسرور کردن