مشکل پسندی به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

دیرپسندی

فونتیک فارسی

moshkelpasandi
اسم
fastidiousness, choosiness

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

- مشکل‌پسندی مشتری باعث استیصال فروشنده شد.

- The customer's choosiness caused frustration for the salesperson.

- مشکل‌پسندی او پیدا کردن یک آپارتمان مناسب را برایش سخت کرده بود.

- Her choosiness made it difficult for her to find a suitable apartment.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت مشکل پسندی

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «مشکل پسندی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/مشکل پسندی

لغات نزدیک مشکل پسندی

پیشنهاد بهبود معانی