ترجمه و بهبود متون فارسی و انگلیسی با استفاده از هوش مصنوعی (AI)

معتمد به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • آدم مورد اعتماد
  • فونتیک فارسی

    mo'tamed
  • اسم
    trusted person, trustworthy, fiduciary, confidante, trustee, confidant
    • - مدیران شرکت معتمد سهامداران هستند.

    • - Directors of a corporation are trustees for the stockholders.
    • - صداقت گویایش او را به دوستی معتمد تبدیل کرد.

    • - Her translucent honesty made her a trustworthy friend.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد معتمد

ارجاع به لغت معتمد

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «معتمد» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ تیر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/معتمد

لغات نزدیک معتمد

پیشنهاد بهبود معانی