fixed, determined, known, specified, determinate, determinable, certain, given, set, definite, distinct, delimited, determinative, decided, stated
fixed
determined
known
specified
determinate
determinable
certain
given
set
definite
distinct
delimited
determinative
decided
stated
تاریخ معین
a definite date
دگرسانیهای معین بین حیوانات
the determinate differences among animals
رئیس، مزد هر کارگر را معین میکند.
The boss fixes each worker's wage.
در تاریخ معین
at a given date
helping, supporter, definite, assistant, adjutant, accessory, auxiliary
helping
supporter
definite
assistant
adjutant
accessory
auxiliary
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
دوست معین من
my supporter friend
او خانوادهی معینی دارد
he has a helping family
auxiliary verb
auxiliary verb
چطور از معین بهتر استفاده کنیم؟
How to use auxiliary verb better?
این یک معین است
It is an auxiliary verb
با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.
کلمهی «معین» در زبان انگلیسی به specific ترجمه میشود.
واژهی «معین» به مفهومی اشاره دارد که از حالت کلی، مبهم یا احتمالی خارج شده و به شکل مشخص، دقیق و شناختهشدهای تعریف شده است. زمانی که از چیزی بهعنوان «معین» یاد میکنیم، آن را از میان مجموعهای از گزینهها متمایز کرده و ویژگیها، مرزها یا مصداق آن را بهوضوح تعیین میکنیم. این وضوح و قطعیت باعث میشود که مفهوم مورد نظر، دچار تفسیرهای چندگانه یا ابهامهای احتمالی نشود و قابل اتکا و استناد باشد.
در متون علمی، حقوقی، و رسمی، استفاده از اطلاعات «معین» بسیار اهمیت دارد، چرا که تصمیمگیریها، تحلیلها و استدلالها بر پایهی دادهها یا مفاهیم دقیق و روشن استوارند. بهعنوان مثال، وقتی در یک قرارداد نوشته میشود که «طرف دوم باید مبلغ معینشده را در تاریخ مقرر پرداخت کند»، این الزام تنها زمانی مؤثر و قابل پیگیری است که آن مبلغ و تاریخ بهصورت عددی و دقیق تعیین شده باشند. بنابراین، صفت «معین» در چنین متونی بهمنزلهی شفافسازی و حذف امکان سوءبرداشت است.
در زبان و ارتباطات روزمره نیز کاربرد واژهی «معین» گاه برای بیان ارجاعی دقیق به یک شخص، مکان، زمان یا موضوع خاص به کار میرود. برای مثال، وقتی گفته میشود «در ساعت معینی با تو تماس خواهم گرفت»، شنونده انتظار دارد آن ساعت بهوضوح مشخص شود، چرا که کلمهی «معین» در اینجا به معنای وقت مشخص و غیرقابلتغییر است. همین نیاز به وضوح، یکی از اصول مهم در ارتباطات مؤثر است و واژهی «معین» بر تحقق آن دلالت دارد.
از سوی دیگر، مفهوم «معین» با نظم، ساختار و چارچوبمندی نیز ارتباط دارد. هنگامی که یک پروژه، هدف، یا دستورالعمل دارای اجزای معین است، این نشان میدهد که فرآیندها و وظایف بهدرستی طراحی و تنظیم شدهاند. در دنیای برنامهریزی، مدیریت زمان، و تدوین اهداف، «معین بودن» یکی از ویژگیهای یک هدف خوب است؛ به این معنا که باید بهروشنی دانست که چه چیزی قرار است انجام شود و چگونه میتوان آن را سنجش کرد.
صفت «معین» با مفاهیمی چون «قطعی»، «واضح»، و «دقیق» نزدیکی معنایی دارد، اما هریک از این واژهها ظرایف خاص خود را دارند. «معین» بیش از هر چیز بر تعیین و مشخصسازی تأکید دارد؛ بر نقطهای که ابهام پایان میپذیرد و جای خود را به شفافیت و قطعیت میدهد. این شفافیت، چه در حوزهی زبان، چه در روابط اجتماعی، و چه در اندیشه و علم، عاملی کلیدی برای درک بهتر، تصمیمگیری مؤثر و تعامل سازنده بهشمار میرود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «معین» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/معین