موکب به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • گروه همراهان پادشاه یا شخص صاحب مقام
  • فونتیک فارسی

    mõkeb
  • اسم
    retinue, cavalcade, train of attendants, cortege, motorcade
    • - موکب ملکه شامل نزدیک‌ترین مشاوران و ملازمان شخصی او بود.

    • - The queen's retinue consisted of her closest advisors and personal attendants.
    • - تاجر ثروتمند همراه با موکبش به سفر رفت.

    • - The wealthy businessman traveled with his retinue.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد موکب

ارجاع به لغت موکب

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «موکب» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/موکب

لغات نزدیک موکب

پیشنهاد بهبود معانی