oblique, bent, circuitous, circular, crooked, indirect, irregular, not straight, devious
ساحل ناراست (پرپیچوخم)
a devious coast
درخت ناراست در جنگل به یک طرف خم شد.
The crooked tree leaned to one side in the forest.
incorrect, untrue, false, dishonest, lie, untruthful, deceitful
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
بهانهی ناراستی که او برای دیر آمدن آورده بود، باورکردنی نبود.
The lie excuse he gave for being late simply wasn't believable.
این شهادت توسط هیئتمنصفه ناراست تشخیص داده شد.
The witness was deemed untruthful by the jury.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «ناراست» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ناراست