lie, untruth, invention, mendacity, false. falsity, mendacious, untrue, lying, fabrication, falsehood, hoax, made up, deceit, aspersions, sham, blind, bunk, deception
دروغ بیشرمانه
a baldfaced lie
از او بر میآید که دروغ بگوید.
He is capable of telling a lie.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «دروغ» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/دروغ