آخرین به‌روزرسانی:

نازنازی به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

صفت
فونتیک فارسی / naaznaazi /

spoiled (person), softy, sissy

نازپرورده

او فکر می‌کرد پیراهن صورتی‌اش باعث شده نازنازی به نظر برسد.

She thought his pink shirt made him look sissy.

او به پسر نازنازی که نمی‌توانست از درخت بالا برود، خندید.

He laughed at the sissy boy who couldn't climb the tree.

صفت
فونتیک فارسی / naaznaazi /

lovely, cutie, bundle of joy

ملوس، زیبا

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

این دختر نازنازی دختر شماست؟

Is this cutie girl your daughter?

نازنازی‌ترین سگ کوچولو

the most cutie little dog

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت نازنازی

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «نازنازی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/نازنازی

لغات نزدیک نازنازی

پیشنهاد بهبود معانی