با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

نازنازی به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • نازپرورده
  • فونتیک فارسی

    naaznaazi
  • صفت
    spoiled (person), softy, sissy
    • - او فکر می‌کرد پیراهن صورتی‌اش باعث شده نازنازی به نظر برسد.

    • - She thought his pink shirt made him look sissy.
    • - او به پسر نازنازی که نمی‌توانست از درخت بالا برود، خندید.

    • - He laughed at the sissy boy who couldn't climb the tree.
  • ملوس، زیبا
  • فونتیک فارسی

    naaznaazi
  • صفت
    lovely, cutie, bundle of joy
    • - این دختر نازنازی دختر شماست؟

    • - Is this cutie girl your daughter?
    • - نازنازی‌ترین سگ کوچولو

    • - the most cutie little dog
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت نازنازی

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «نازنازی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/نازنازی

لغات نزدیک نازنازی

پیشنهاد بهبود معانی