آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

نامنظم به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

صفت
فونتیک فارسی / naamonazzam /

disorderly, untidy, irregular, sloppy, muddled (up), disorganized, unkempt, confused, slovenly, disordered, chaotic, topsy-turvy

disorderly

untidy

irregular

sloppy

muddled

disorganized

unkempt

confused

slovenly

disordered

chaotic

topsy-turvy

نامرتب

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

نیروهای نامنظم

irregular forces

او اصولاً پسر نامنظمی بود.

He was basically an untidy boy.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد نامنظم

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

ارجاع به لغت نامنظم

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «نامنظم» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/نامنظم

لغات نزدیک نامنظم

پیشنهاد بهبود معانی