footwear, leg warmers, legging, slippers, babouche
پاپوشهای باکیفیت مردانه
high-quality footwear for men
همیشه در خانه پاپوش میپوشم تا پاهایم گرم بماند.
I always wear my slippers when I'm at home to keep my feet warm.
entanglement, entrapment, conspiracy, setting someone up
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
افسر پلیس به مظنون هشدار داد که اگر همکاری نکند، ممکن است برای او پاپوش قانونی بدوزند.
The police officer warned the suspect of the potential legal entanglement if he did not cooperate.
دادگاه رای داد که اعمال مدعی علیه نه نتیجهی پاپوش، بلکه تصمیمی آگاهانه برای قانونشکنی بوده است.
The court ruled that the defendant's actions were not a result of entrapment, but rather a conscious decision to break the law.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «پاپوش» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/پاپوش