فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

پرادویه به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

ادویه‌دار

فونتیک فارسی

por adviye
صفت

gingery, hot, peppery, poignant, pungent, spicy

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

هندی‌ها غذای پرادویه دوست دارند.

Indians like spicy food.

سالاد طعمی پرادویه داشت که آن را جذاب کرد.

The salad had a peppery kick that made it exciting.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد پرادویه

  1. مترادف:
    ادویه‌دار تند تیز

ارجاع به لغت پرادویه

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «پرادویه» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/پرادویه

لغات نزدیک پرادویه

پیشنهاد بهبود معانی