امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

پرچم‌دار به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

شکل نوشتاری دیگر این لغت: پرچمدار

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

علم‌دار

فونتیک فارسی

parchamdaar
اسم
standard-bearer

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

- پرچم‌دار با افتخار جلوی نمایش رفت.

- The standard-bearer marched proudly at the front of the parade.

- این ورزش‌کار جوان در طول مسابقات قهرمانی به‌عنوان پرچم‌دار تیمش ظاهر شد.

- The young athlete emerged as the standard-bearer for her team during the championship.
پیشگام، پیشتاز

فونتیک فارسی

parchamdaar
اسم
مجازی leader, pioneer

- این کنفرانس یک پرجم‌دار مشهور در صنعت را معرفی کرد.

- The conference featured a renowned leader in the industry.

- او پرچمدار در فناوری انرژی‌های تجدیدپذیر بود.

- She was a pioneer in renewable energy technology.
گیاه پرچم‌دار

فونتیک فارسی

parchamdaar
اسم
گیاه‌شناسی staminate

- گل‌های پرچمدار در اوایل بهار شکوفا شدند.

- The staminate flowers bloomed early in the spring.

- هر گیاه پرچم‌دار بوی منحصربه‌فردی تولید می‌کرد که زنبورها را جذب می‌کرد.

- Each staminate produced a unique scent that attracted bees.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد پرچم‌دار

ارجاع به لغت پرچم‌دار

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «پرچم‌دار» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/پرچم‌دار

پیشنهاد بهبود معانی