معماری brace, fishplate, strut, support, truss, underpinning, retaining wall, buttress, prop, rung
پشتبند قدیمی پساز بارندگی شدید فروریخت.
The old retaining wall crumbled after heavy rainfall.
پشتبند قدیمی نشانههایی از ساییدگی را نشان میداد اما همچنان محکم بود.
The old prop showed signs of wear but still held firm.
after, continuation, sequel
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
پشتبند طوفان یک غروب زیبا آمد.
The after of the storm left a beautiful sunset.
پشتبند پروژه منوط به تامین بودجهی اضافی خواهد بود.
The continuation of the project will depend on securing additional funding.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «پشتبند» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/پشتبند