to procrastinate, to stall, to dally
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
پشت گوش نیانداز و همین حالا مطالعه برای امتحاناتت را شروع کن.
Don't procrastinate, start studying for your exams now.
او میدانست که باید درس خواندن را شروع کند اما دائما پشت گوش میانداخت.
He knew he needed to start studying, but he continued to procrastinate.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «پشت گوش انداختن» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/پشت گوش انداختن