آیکن بنر

راهنمای استفاده از بخش «لغات من» در فست دیکشنری

راهنمای استفاده از بخش «لغات من»

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

پنجم به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

صفت
فونتیک فارسی / panjom /

(the) fifth

fifth

دارای نوبت یا ردیف پنج

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

او نفر پنجم شد.

He came in fifth.

بیایید تاریخ جلسه را از دهم به پنجم خرداد جلو بیندازیم.

Let us antedate the meeting from the tenth to the fifth of Khordad.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت پنجم

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «پنجم» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/پنجم

لغات نزدیک پنجم

پیشنهاد بهبود معانی