آخرین به‌روزرسانی:

پوسته‌پوسته شدن به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

فعل لازم
فونتیک فارسی / poostepooste shodan /

to chip, to flake, to fall away in flakes, to become flaky, to become scaly, to become crusty, to scale, to from crusts, to peel, to exfoliate

لایه‌لایه شدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

چرم قدیمی اگر در معرض رطوبت قرار گیرد، ممکن است که پوسته‌پوسته شود.

The old leather can become scaly if exposed to moisture.

با تغییر آب‌وهوا، پوست من تمایل به پوسته‌پوسته شدن دارد.

As the weather changes, my skin tends to become flaky.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت پوسته‌پوسته شدن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «پوسته‌پوسته شدن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/پوسته‌پوسته شدن

لغات نزدیک پوسته‌پوسته شدن

پیشنهاد بهبود معانی