to chip, to flake, to fall away in flakes, to become flaky, to become scaly, to become crusty, to scale, to from crusts, to peel, to exfoliate
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
چرم قدیمی اگر در معرض رطوبت قرار گیرد، ممکن است که پوستهپوسته شود.
The old leather can become scaly if exposed to moisture.
با تغییر آبوهوا، پوست من تمایل به پوستهپوسته شدن دارد.
As the weather changes, my skin tends to become flaky.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «پوستهپوسته شدن» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/پوستهپوسته شدن