امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

پیوستگی به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

اتصال

فونتیک فارسی

peyvastegi
اسم
connection, relation, fusion, cohesion, conjunction, continuation, association, affiliation, liaison, adjoint, linkup, lineage, continuity

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

- نقاط پیوستگی

- the points of connection

- پیوستگی اعضای قبیله

- the relation of the members of a tribe
استمرار

فونتیک فارسی

peyvastegi
اسم
continuity, progression, sequence

- پیوستگی فیلم با تدوین دقیق حفظ شد.

- The film's continuity was maintained through careful editing.

- عدم پیوستگی محسوسی در طرح درس معلم وجود داشت.

- There was a noticeable lack of continuity in the teacher's lesson plan.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد پیوستگی

  1. مترادف:
    اتصال ارتباط تعلق رابطه علاقه علقه
    متضاد:
    گسستگی
  1. مترادف:
    استمرار بقا دوام
  1. مترادف:
    مواصلت وصلت

ارجاع به لغت پیوستگی

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «پیوستگی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ بهمن ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/پیوستگی

لغات نزدیک پیوستگی

پیشنهاد بهبود معانی