عامیانه to glare, to lower, to glower, to look daggers, to scowl, to stare angrily
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
وقتی فهمید دوستش به او دروغ گفته، به او چشمغره رفت.
She glared at her friend when she realized she had been lied to.
معلم به دانشآموزانی که در طول امتحان صحبت میکردند، چشمغره رفت.
The teacher glared at the students who were talking during the exam.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «چشم غره رفتن» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/چشم غره رفتن