آخرین به‌روزرسانی:

ژولیدگی به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله

اسم
فونتیک فارسی / zhoolidegi /

being unkempt or tousled, being uncombed, dishevelment, untidiness, frowziness

درهم و برهم بودن موی سر، نامرتب بودن جامه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

ژولیدگی سر و وضع آن گدای پیر

the disheveled state of that old beggar

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ژولیدگی

  1. مترادف:
    آشفتگی پریشی شوریدگی

ارجاع به لغت ژولیدگی

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ژولیدگی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ژولیدگی

لغات نزدیک ژولیدگی

پیشنهاد بهبود معانی