ژولیدگی به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

درهم و برهم بودن موی سر، نامرتب بودن جامه

فونتیک فارسی

zhoolidegi
اسم
being unkempt or tousled, being uncombed, dishevelment, untidiness, frowziness

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

- ژولیدگی سر و وضع آن گدای پیر

- the disheveled state of that old beggar
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ژولیدگی

ارجاع به لغت ژولیدگی

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ژولیدگی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ژولیدگی

لغات نزدیک ژولیدگی

پیشنهاد بهبود معانی