فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

ژولیدگی به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله

درهم و برهم بودن موی سر، نامرتب بودن جامه

فونتیک فارسی

zhoolidegi
اسم

being unkempt or tousled, being uncombed, dishevelment, untidiness, frowziness

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

ژولیدگی سر و وضع آن گدای پیر

the disheveled state of that old beggar

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ژولیدگی

  1. مترادف:
    آشفتگی پریشی شوریدگی

ارجاع به لغت ژولیدگی

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ژولیدگی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ژولیدگی

لغات نزدیک ژولیدگی

پیشنهاد بهبود معانی