آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

کردن به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

فعل متعدی
فونتیک فارسی / kardan /

to do, to perform, to fulfill, to execute, to make, to effect, to render, to accomplish, to achieve, to work

to do

to perform

to fulfill

to execute

to make

to effect

to render

to accomplish

to achieve

to work

انجام دادن، به عمل کردن

روزی خود را به‌دست آوردن، کسب معیشت کردن (زندگی گذراندن)

earn one's bread

نان کسی را آجر کردن، روزی کسی را بریدن

take the bread out of somebody's mouth

نمونه‌جمله‌های بیشتر

راه را هموار کردن (برای)، زمینه را آماده کردن (برای)

pave the way (for/to)

مقایسه کردن، سنجیدن، تشبیه کردن

make a comparison between

فعل لازم
فونتیک فارسی / kardan /

to fuck, to screw, to have intercourse with, to copulate

to fuck

to screw

to have intercourse with

to copulate

(ناپسند) جماع کردن، گاییدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد کردن

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:
مترادف:
ادا کردن به‌جای‌آوردن گزاردن
مترادف:
آرمیدن جماع کردن مجامعت کردن

ارجاع به لغت کردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «کردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/کردن

لغات نزدیک کردن

پیشنهاد بهبود معانی