فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

کشیک به انگلیسی

معنی‌ها

فونتیک فارسی

keshik

watch, guard, post

ارتش
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد کشیک

  1. مترادف:
    پاس‌بخش پاسدار قراول کشیک‌چی نگاهبان نگهبان
  1. مترادف:
    پست
  1. مترادف:
    پاس مراقبت نگهبانی

ارجاع به لغت کشیک

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «کشیک» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/کشیک

لغات نزدیک کشیک

پیشنهاد بهبود معانی