تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
- مه در مناطق پست وجود خواهد داشت.
- بهتر است از مناطق با زهکشی بد و پست اجتناب شود.
- کالا (یا اجناس) پست
- مراسلات ارسالی با پست ارزان قیمت (درجهی دو)
- رذل پست فطرت
- حرص و آز شخصیت او را پست کرده بود.
- بسته را با پست درجهیک (برخوردار از اولویت) ارسال کردم تا از تحویل سریع مطمئن شوم.
- با پست هوایی فرستادم.
- پست در دروازه توسط یک افسر هوشیار اداره میشد.
- پست برای حفظ ایمنی بسیار مهم بود.
- یک پست خالی در شرکت او
- در ادارهی ما چند پست خالی وجود دارد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «پست» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/پست