آیکن بنر

تا 40% تخفیف یلدایی

تا 40% تخفیف یلدایی

خرید یا تمدید
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: شنبه ۲۴ خرداد ۱۴۰۴

    پست به انگلیسی

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    صفت
    فونتیک فارسی / past /

    low, low-lying, bottom land, unelevated, sunken, depressed, concave

    low

    low-lying

    bottom land

    unelevated

    sunken

    depressed

    concave

    کم‌ارتفاع

    مه در مناطق پست وجود خواهد داشت.

    There will be fog in low-lying areas.

    بهتر است از مناطق با زهکشی بد و پست اجتناب شود.

    Badly drained and low-lying areas are best avoided.

    صفت
    فونتیک فارسی / past /

    low, shoddy, common, inferior, second-rate, second-class, cheap-jack, crummy, coarse, pelting, scrubby, shitty, chintzy

    low

    shoddy

    common

    inferior

    second-rate

    second-class

    cheap-jack

    crummy

    coarse

    pelting

    scrubby

    shitty

    chintzy

    دارای کیفیت پایین

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری

    کالا (یا اجناس) پست

    common ware

    مراسلات ارسالی با پست ارزان قیمت (درجه‌ی دو)

    second-class matter

    صفت
    فونتیک فارسی / past /

    wretch, base, wormy, wretched, abject, effete, raffish, mingy, vile, ignoble, menial, mangy, servile, gross, lowlife, sordid, lowdown, scapegrace, villainous

    wretch

    base

    wormy

    wretched

    abject

    effete

    raffish

    mingy

    vile

    ignoble

    menial

    mangy

    servile

    gross

    lowlife

    sordid

    lowdown

    scapegrace

    villainous

    (آدم) فرومایه

    رذل پست فطرت

    a lowdown rascal

    حرص و آز شخصیت او را پست کرده بود.

    Greed had debased his character.

    اسم
    فونتیک فارسی / post /

    mail, post

    mail

    post

    روشی برای فرستادن نامه و مرسولات پُستی

    بسته را با پست درجه‌یک (برخوردار از اولویت) ارسال کردم تا از تحویل سریع مطمئن شوم.

    I sent the package via first-class mail to ensure quick delivery.

    با پست هوایی فرستادم.

    I sent it airmail.

    اسم
    فونتیک فارسی / post /

    post, base, station

    post

    base

    station

    نگهبان، پاسدار

    پست در دروازه توسط یک افسر هوشیار اداره می‌شد.

    The post at the gate was manned by a vigilant officer.

    پست برای حفظ ایمنی بسیار مهم بود.

    The post was crucial for maintaining safety.

    اسم
    فونتیک فارسی / post /

    job, position

    job

    position

    منصب، شغل

    یک پست خالی در شرکت او

    a vacant position in his company

    در اداره‌ی ما چند پست خالی وجود دارد.

    There are several jobs in our office.

    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد پست

    با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

    مترادف:
    برید پیک چاپار
    مترادف:
    قراول کشیک
    مترادف:
    خدمت شغل مقام
    مترادف:
    جایگاه منزل موضع
    مترادف:
    پاسگاه
    مترادف:
    بی‌سروپا پست‌فطرت دون همت رذل ناکس
    متضاد:
    شریف
    مترادف:
    بخیل کنس لئیم لچر
    مترادف:
    قصیر کم ارتفاع کوتاه
    مترادف:
    بی‌قدر بی‌مقدار حقیر خوار دنی دون ذلیل زبون سفله فرومایه متذلل
    مترادف:
    نازل
    مترادف:
    جلب رذیل
    مترادف:
    محقر
    مترادف:
    پایین کوچک
    مترادف:
    مبتذل وضیع

    سوال‌های رایج پست

    پست به انگلیسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «پست» در زبان انگلیسی به post ترجمه می‌شود.

    «پست» یکی از واژگان چندمعنایی در زبان فارسی است که در بافت‌ها و زمینه‌های گوناگون، مفاهیم متفاوتی به خود می‌گیرد. این واژه می‌تواند اشاره به سامانه‌ی ارسال نامه و مرسوله، جایگاه شغلی یا مقام اداری، مطلب منتشرشده در فضای مجازی، یا حتی صفتی با بار منفی اخلاقی داشته باشد. در زبان انگلیسی نیز واژه‌ی post همین انعطاف معنایی را دارد و بسته به کاربرد، می‌تواند معادل‌هایی مانند mail, job position, blog post, یا publish داشته باشد.

    در مفهوم نخست، «پست» به‌معنای خدمات پستی و تبادل نامه‌ها و بسته‌ها میان افراد و نهادهاست. سازمان پست در جوامع مختلف یکی از ارکان ارتباطی مهم بوده و با وجود گسترش ابزارهای دیجیتال، همچنان نقشی حیاتی در ارسال اسناد فیزیکی، مرسولات رسمی و کالاها دارد. مفاهیمی مانند صندوق پست، تمبر پستی، کد پستی و بسته‌ی پستی همگی زیرمجموعه‌ی این کاربرد هستند.

    در حوزه‌ی اداری و سازمانی، «پست» به‌عنوان جایگاه یا مقام شغلی فرد در یک نهاد یا شرکت معنا پیدا می‌کند. برای مثال، گفته می‌شود «پست مدیریت منابع انسانی» یا «پست کارشناس حقوقی». این معنا با مفاهیمی همچون ساختار سازمانی، شرح وظایف، و ارتقای شغلی گره خورده است. در زبان انگلیسی، این نوع «پست» معمولاً با واژه‌هایی مانند position یا role بیان می‌شود.

    با گسترش فضای مجازی و رسانه‌های اجتماعی، «پست» معنای جدیدی به خود گرفته و به مطلب یا محتوایی گفته می‌شود که در شبکه‌های اجتماعی، وبلاگ‌ها یا سایت‌ها منتشر می‌شود. کاربران پست می‌گذارند، آن‌ها را لایک می‌کنند، به اشتراک می‌گذارند و برایشان کامنت می‌نویسند. در این زمینه، post دقیقاً همین معنا را در زبان انگلیسی دارد و یکی از واژگان بسیار رایج دنیای دیجیتال به‌شمار می‌رود.

    واژه‌ی «پست» با اینکه از نظر ظاهر ساده به نظر می‌رسد، اما دنیایی از معانی و کاربردها را در خود جای داده است. این چندلایگی زبانی، قدرت انعطاف و غنای فرهنگی واژگان فارسی را نشان می‌دهد. تشخیص معنای درست آن، همیشه به زمینه و نوع کاربرد بستگی دارد.

    ارجاع به لغت پست

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «پست» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/پست

    لغات نزدیک پست

    • - پساویز صحنه
    • - پسایند
    • - پست
    • - پست امدادی
    • - پست انگاری
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    sole gyration required scribbler oleato carrot and stick add fuel to the fire crookery crooked linger chess fiend secondary Seattle seasoning غاز تزویر مضیقه ترغیب کردن مقدونیه مغایرت مقاربت مغایر مقیم مغازله مقاوله نامه مذاکره مذاکره کردن تزکیه ذکاوت
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.