آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

زبون به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

صفت
فونتیک فارسی / zaboon /

despicable, humble, weak, abject, mean, puny, wretched, downfallen, down, low, pitiful, helpless, underling, downtrodden

despicable

humble

weak

abject

mean

puny

wretched

downfallen

down

low

pitiful

helpless

underling

downtrodden

درمانده، حقیر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

رفتار زبون او همه را در جلسه شوکه کرد.

His despicable behavior shocked everyone at the meeting.

او در کلبه‌ای زبون کنار رودخانه زندگی می‌کرد.

She lived in a humble cottage by the river.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد زبون

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:

ارجاع به لغت زبون

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «زبون» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/زبون

لغات نزدیک زبون

پیشنهاد بهبود معانی