آخرین به‌روزرسانی:

گردهمایی به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / gerdehamaayi /

gathering, meeting, conference, congregation, assembly, assemblage, congress, muster, forum, huddle, talk, meet, symposium, convention, parley, sitting, colloquium, session, coven, convocation, turnout

ملاقات، جلسه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

او نیز در آن گردهمایی حضور داشت.

she was also present in that gathering

گردهمایی سالیانه‌ی ویژه‌گران (متخصصان) قلب

the yearly convention of heart specialist

نمونه‌جمله‌های بیشتر

گردهمایی کردن

to assemble, to meet, to gather in a convention or conference

برای گردهمایی تعیین وقت کردن

to appoint a time for the meeting

رئیس جلسه گردهمایی دیگری را اعلام کرد.

The chairman called another meeting.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد گردهمایی

  1. مترادف:
    اجلاس جلسه میتینگ نشست همایش

ارجاع به لغت گردهمایی

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «گردهمایی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/گردهمایی

لغات نزدیک گردهمایی

پیشنهاد بهبود معانی