فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

گریه به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • فرو ریختن اشک از چشم، مویه، گریستن
  • فونتیک فارسی

    gerye
  • اسم
    cry, weeping, tears, weep, crying, shedding tears
    • - زد زیر گریه.

    • - She burst into tears.
    • - آن‌قدر احساساتی است که حتی از حرف‌های خودش به گریه درمی‌آید.

    • - He is so emotional that he is moved to tears even by his own words.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد گریه

ارجاع به لغت گریه

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «گریه» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/گریه

لغات نزدیک گریه

پیشنهاد بهبود معانی