obscure, unknown, anonymous, unsung, faceless, unheard-of, undiscovered, unheralded
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
او ترجیح داد که گمنام باقی بماند.
He preferred to remain anonymous.
آرامگاه مرمرین سرباز گمنام
the marble monument of the unknown soldier
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «گمنام» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/گمنام