fart, flatus
fart
flatus
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
بوی گوز غیرقابلتحمل بود.
The smell of the fart was unbearable.
پسرک بعد از گوز دادن خندید.
The little boy giggled after letting out a fart.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «گوز» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/گوز