آخرین به‌روزرسانی:

گیر کردن به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

گیر افتادن

فونتیک فارسی

gir kardan
فعل لازم

to jam, to get caught, to clog, to misfire, to lodge, to foul, to become snagged, to stumble, to get trapped, to snarl, to stick

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

پیراهن بلندش زیر صندلی گیر کرده بود.

Her long dress got caught under the chair.

مردم تمایل دارند در ساعت شلوغی به داخل آسانسور گیر کنند.

People tend to jam into the elevator at rush hour.

پیشنهاد بهبود معانی

سوال‌های رایج گیر کردن

گیر کردن به انگلیسی چی می‌شه؟

کلمه‌ی «گیر کردن» در زبان انگلیسی به to get stuck یا to be trapped ترجمه می‌شود.

کلمه‌ی «گیر کردن» در زبان فارسی به معنای قرار گرفتن در وضعیتی است که حرکت یا پیشروی به آسانی ممکن نیست. این حالت می‌تواند هم جسمی و فیزیکی باشد، مثل وقتی چیزی داخل یک مکان تنگ یا دشوار گیر بیفتد و نتواند آزاد شود، و هم معنای مجازی داشته باشد، مانند وقتی شخصی در یک مشکل یا موقعیت پیچیده گرفتار می‌شود و نمی‌تواند راه‌حلی پیدا کند یا تصمیم درستی بگیرد. این اصطلاح حس توقف و بن‌بست را منتقل می‌کند، جایی که تلاش برای ادامه مسیر بی‌نتیجه است و معمولاً نیاز به کمک، تغییر روش یا صبر دارد تا بتوان از آن وضعیت خارج شد.

«گیر کردن» اغلب با حس ناامیدی یا اضطراب همراه است چون شخص یا چیز مورد نظر در یک وضعیت محدود و دشوار قرار گرفته است. این واژه در زبان روزمره بسیار کاربرد دارد و به شکل‌های مختلفی به کار می‌رود، از مشکلات فنی و فیزیکی گرفته تا مسائل عاطفی، کاری یا فکری.

«گیر کردن» تصویری از شرایطی ایجاد می‌کند که فرد یا شیء تحت فشار یا محدودیت قرار دارد و برای رهایی از آن باید تدابیر خاصی اندیشیده شود.

ارجاع به لغت گیر کردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «گیر کردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/گیر کردن

لغات نزدیک گیر کردن

پیشنهاد بهبود معانی