آخرین به‌روزرسانی:

ی به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / ye, yaa /

ye (the thirty-second letter of the Persian alphabet)

سی‌ودومین حرف (وات) الفبای فارسی

خطاط به‌طور ماهرانه‌ای حرف ی ​​را با خطی زیبا نوشت.

The calligrapher skillfully crafted the letter ye in beautiful strokes.

معلم بر اهمیت تسلط بر نوشتن ی تاکید کرد.

The teacher emphasized the importance of mastering ye in writing.

ضمیر
فونتیک فارسی / i, ye /

you (a combining pronoun indicating the second person singular)

ضمیر پیوندگر دوم شخص مفرد

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

می‌گفتی

you were saying

کار کرده‌ بودی

you had worked

پسوند
فونتیک فارسی / -i /

a, an (a suffix that is the sign of an indefinite noun)

تبدیل اسم به نکره یا ناشناخته

زنی

a woman

کارگری

a worker

پسوند
فونتیک فارسی / -i /

a suffix that turns an adjective into a noun or a noun into an abstract noun

از اسم یا صفت اسم معنی می‌سازد، ی مصدری

مادری

motherhood

تابستانی

summery

پسوند
فونتیک فارسی / -i /

a suffix that indicates relationship to a place, person, thing, action or job

نشانه‌ی نسبت به جا، شخص، چیز، عمل یا شغل

قمی

from Qom

کانادایی

Canadian

پسوند
فونتیک فارسی / -i /

a suffix that indicates color, condition or mood (ness, ...)

بیانگر رنگ، شکل یا حالتی خاص

قرمزی

redness

مربعی

squareness

پسوند
فونتیک فارسی / -i /

a suffix that signifies the material composition of an object

برای ساخت جنس و ماهیت

پشمی

woolen

نقره‌ای

silvery

پسوند
فونتیک فارسی / -i /

a suffix that indicates the place of production or repair or sale

جای تولید یا کارگاه یا تعمیرگاه یا فروشگاه را می‌رساند

خودروسازی

automobile manufacturing

گل‌فروشی

flower shop

پسوند
فونتیک فارسی / -i /

a suffix that indicates suitableness

مناسبت چیزی را برای کاری نشان می‌دهد

نوشتاری

written

دیدنی

eyeful

پسوند
فونتیک فارسی / -i /

a suffix that comes before "که"

پیش از «که» می‌آید و اسم را توصیف می‌کند

متنی که خواندم

the text which I read

غذایی که خوردم

the food that I ate

پسوند
فونتیک فارسی / -i /

a suffix that indicates the order of items in a list or direction

ترتیب را می‌رساند

دومی

the second one

پایینی

the lower one

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت ی

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ی

لغات نزدیک ی

پیشنهاد بهبود معانی