فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

یابو به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

اسب بد

فونتیک فارسی

yaaboo
اسم

جانورشناسی an inferior horse, jade, nag, crowbait

کشاورز تصمیم گرفت یابویش را بفروشد.

The farmer decided to sell his inferior horse.

عملکرد ضعیف یابو در مسابقات اخیر

the inferior horse's poor performance in recent races

آدم پخمه و بی‌عرضه

فونتیک فارسی

yaaboo
اسم

عامیانه a dull clumsy person

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

تمام کردن هر کاری زمانی که یک یابو همکارت باشد، کار سختی است.

It's hard to get any work done when you have a dull clumsy person as a coworker.

همه در مهمانی متوجه ورود آن یابو شدند.

Everyone at the party noticed the entrance of that dull clumsy person.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

او اغلب احساس یابو بودن می‌کند.

She often feels like a dull clumsy person.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد یابو

  1. مترادف:
    اسب‌بارکش استر یابو
  1. مترادف:
    نفهم

ارجاع به لغت یابو

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «یابو» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/یابو

لغات نزدیک یابو

پیشنهاد بهبود معانی