اصطلاحات (idioms) انگلیسی را در یک لیست کامل داشته باشید

تاریخ انتشار: ۱ اردیبهشت ۱۴۰۳

تاریخ به‌روزرسانی: ۴ اردیبهشت ۱۴۰۳

لغت
معنی

a bird in the hand is worth two in the bush

«سیلی نقد، به از حلوای نسیه» (سرکه‌ی نقد، به از حلوای نسیه)

a blessing in disguise

توفیق اجباری، نعمت در لباس نقمت، به‌ظاهر زحمت اما به‌باطن رحمت، به‌ظاهر ناخوشایند اما در واقع خوشایند

a dime a dozen

فَت‌وفراوان، همه‌جا ریخته است، به‌وفور یافت می‌شود، مثل ریگ بیابان، خزوخیل، فراوان و کم‌ارزش

a drop in the bucket

خیلی ناچیز، بسیار اندک، خیلی کم

a far cry from

زمین تا آسمان فرق داشتن، بسیار متفاوت بودن

a fish out of water

غریبی کردن، احساس عدم تعلق داشتن، معذب بودن

a penny for your thoughts

فکرتو با من در میون بذار، بهم بگو به چی فکر می‌کنی، چی تو ذهنته؟، داری به چی فکر می‌کنی؟

a picture paints a thousand words

شنیدن کی بُوَد مانند دیدن (آن‌چه عیان است، چه حاجت به بیان است) (گاهی یک تصویر گویاتر از هزار کلمه است) (تصویر، خود گویاست)

a piece of cake

بسیار راحت، راحت و آسان، مثل آب خوردن

a snowball effect

اثر گلوله‌ی برفی (فرایندی که طی آن، چیزی از حالت اولیه‌ی کم و ناچیز به‌تدریج قدرت گرفته و به چیزی بزرگ‌تر و یا مفیدتر تبدیل می‌شود) (قطره‌قطره جمع گردد، وانگهی دریا شود)

a taste of your own medicine

این جوابِ کار بد خودته (چیزی که عوض داره، گله نداره) (جواب های، هوی است) (زدی ضربتی، ضربتی نوش کن)

a wolf in sheep’s clothing

گرگی در لباس گوسفند، گرگی در لباس میش

above all

از همه مهمتر، مافوق همه

actions speak louder than words

دو صد گفته چون نیم کردار نیست، به عمل کار برآید به سخن‌دانی نیست، از حرف تا عمل فاصله بسیار است

after all

به‌هرحال، درهرحال، درهرصورت، بااین‌وجود، در نهایت
هرچه باشد، بالاخره، در نهایت

all of a sudden

غفلتاً، ناگهان، یکهو

all thumbs

دست‌وپاچلفتی، بی‌دست‌وپا

apple of one’s eye

نور چشم، بسیار عزیز، (چیزی یا شخصی) عزیز و گران‌بها

as a matter of fact

درواقع، در حقیقت، راستش را بخواهید، به درستی که

at the drop of a hat

در یک چشم‌به‌هم‌زدن، فوراً، بی‌درنگ، بدون معطلی
به‌آسانی، عین آب خوردن

back and forth

پس‌ و پیش، عقب‌ و جلو، از یک سو به سوی دیگر، در رفت‌وآمد بودن (حرکت در یک جهت و سپس در جهت مخالف)

back to square one

سر خانه‌ی اول برگشتن، از اول شروع کردن، به نقطه‌ی شروع برگشتن

back to the drawing board

سر خانه‌ی اول برگشتن، از اول شروع کردن (به‌ این معنا که طرح یا ایده‌ی قبلی با شکست مواجه شده و مجدداً باید از نو شروع کرد و یا رویکرد جدیدی ارائه داد)

barking up the wrong tree

سخت در اشتباهی، این قبری که سرش گریه می‌کنی مرده‌ای توش نیست، داری اشتباه می‌زنی، سوراخ دعا رو گم کردی

be all ears

سراپا گوش بودن، مشتاق شنیدن بودن، گوش جان سپردن

be in hot water

به دردسر افتادن، دچار گرفتاری شدن، توی هَچَل افتادن، در مخمصه بودن

be in the same boat

در وضعیت (ناخوشایند) مشابهی بودن، دچار همان مخمصه بودن، شرایط نامطلوب یکسانی داشتن

beat around the bush

به اصل مطلب نپرداختن، طفره رفتن، منظور خود را بیان نکردن، صغراوکبرا چیدن، آسمان‌وریسمان به‌هم بافتن

bed of roses

وضع راحت، رفاه و خوشی

before long

به‌زودی، پس از زمان کمی

better late than never

دیر شدن (اتفاق افتادن) بهتر از هرگز نشدن است.

between a rock and a hard place

بین بد و بدتر، در مخمصه، بین پتک و سندان، در وضعیتی بغرنج

big deal

(عامیانه) 1- آدم مهم، آدم کله‌گنده، (چیز یا کار) مهم 2- (حرف ندا حاکی از تحسین یا شادی یا تمسخر) ای بابا!، دیگه چی؟، یعنی میگی‌ چه کنم؟

bite the bullet

سختی چیزی را با شجاعت به جان خریدن، رنجی را با شکیبایی پذیرفتن، دل را به دریا زدن، خم به ابرو نیاوردن، دندان روی جگر گذاشتن، سوختن و ساختن

black market

بازار سیاه

لغت
معنی

blind as a bat

کاملاً کور، نابینا

blood is thicker than water

رشته‌های خویشاوندی از روابط دیگر پایاتر و قوی‌ترند.

break a leg

(به‌ویژه قبل‌از اجرای نمایش و تئاتر) موفق باشی!، بترکونی!

break even

یربه‌یر شدن، سربه‌سر شدن (سود و زیان)
مساوی کردن، برابر شدن (مسابقه و غیره)

break the ice

1- (بر مشکلات فایق شدن و) کاری را آغاز کردن 2- (در ایجاد آشنایی و صمیمیت) پیش‌قدم شدن، تعارف را کنار گذاشتن

bring down the house

موجب خنده‌ی شدید یا کف زدن حضار شدن
(عامیانه) مورد تشویق و کف زدن حضار قرار گرفتن

bring to an end

خاتمه دادن، به پایان رساندن

burn the midnight oil

تا پاسی از شب بیدار ماندن و کار کردن، دود چراغ خوردن، تا دیروقت بیدار ماندن و کار کردن

bury the hatchet

صلح کردن، دست از جنگ کشیدن

busy as a bee

خیلی گرفتار، دارای کار زیاد، پر مشغله

by and large

روی‌هم‌رفته، به‌طور کلی، در کل، در مجموع

by heart

از حفظ، از بر

by the skin of one’s teeth

با چنگ و دندان، با هزار ضرب و زور، با هزار بدبختی، با دشواری بسیار، به‌سختی، (برنده یا کامیاب) با برتری ناچیز، با امتیاز کم

call it a day

دست از کار کشیدن. تصمیم یا توافق به دست کشیدن از کاری

can of worms

شرایط بغرنج، وضعیت دشوار، مخمصه‌، وضعیت پردردسر و پیچیده

close, but no cigar

تا مرز موفقیت رفتن، تا لبه‌ی پیروزی رفتن (اما کاملاً موفق نشدن)، کمی تا عالی بودن فاصله داشتن

cock-and-bull story

داستان باورنکردنی، بهانه‌ی عجیب و غریب، آسمان و ریسمان

come rain or (come) shine

چه باران بیاید چه آفتابی باشد، هرطور که شده

cool as a cucumber

بسیار آرام و خون‌سرد، بی‌خیال (ککش هم نگزید) (انگارنه‌انگار)

cost an arm and a leg

خیلی گران بودن، خیلی آب خوردن، هزینه‌ی زیادی برداشتن، به قیمت خون آدم بودن

cross that bridge when you come to it

«چو فردا شود، فکر فردا کنیم» (نگران چیزی که هنوز اتفاق نیفتاده است، نباش)

cry over spilt milk

غصه‌ی گذشته و فرصت‌های ازدست‌رفته را خوردن، بیهوده زاریدن، غصه‌ی الکی خوردن، حسرت گذشته را خوردن

cut corners

میان‌بر رفتن، از سر و ته چیزی زدن، ماست‌مالی کردن، سرسری انجام دادن، سمبل کردن

cut the mustard

انتظارات را برآورده کردن، از عهده‌ی کاری برآمدن، به‌خوبی کاری را انجام دادن

devil’s advocate

شریک شیطان، وکیل مدافع شیطان (کسی که برای داغ کردن مباحثه یا از روی بدعنقی از استدلال غیرقابل‌ دفاعی سرسختانه دفاع می‌کند)

don’t count your chickens before they hatch

جوجه(ها) را آخر پاییز می‌شمارند

don’t judge a book by its cover

از روی ظاهر قضاوت نکن، نمی‌شه فقط از روی ظاهر قضاوت کرد (ما برون را ننگریم و قال را، ما درون را بنگریم و حال را)

easy does it!

مواظب باش، احتیاط کن، مراقب باش، یواش، آرام باش، خون‌سرد باش

eat like a horse

پرخوری کردن، مثل گاو غذا خوردن، اشتهای خوبی داشتن

embark on

آغاز کردن، در پیش گرفتن، شروع کردن، دست به کاری زدن، اقدام به کاری کردن

every cloud has a silver lining

در پس هر دشواری گشایشی است (در ناامیدی بسی امید است، پایان شب سیه سپید است) (پس از تیرگی، روشنی گیرد آب، برآید پس‌از تیره‌شب، آفتاب) (خدا گر ز حکمت ببندد دری، ز رحمت گشاید در دیگری)

face the music

عواقب اعمال خود را چشیدن، با پیامد ناخوشایند عملی مواجه شدن، عقوبت کار خود را پذیرفتن، پای لرز خربزه نشستن

fit as a fiddle

صحیح و سالم. سرحال. سر و مر و گنده. سالم و سرحال

get one’s act together

خود را جمع‌وجور کردن، اوضاع خود را سروسامان دادن، به زندگی خود نظم دادن، وضعیت خود را بهبود بخشیدن

get the ball rolling

شروع کردن، دست‌به‌کار شدن، به راه انداختن

صفحه‌ی ۱ از ۶۱

idiom چیست؟

اصطلاح (idiom) عبارتی است که در آن کلمات با هم معنای مجازی دارند که با معانی تحت اللفظی تک تک کلمات متفاوت است.
اصطلاحات مانند کدهای مخفی در یک زبان هستند که رنگ و بیان را اضافه می کنند که فقط با جستجوی هر کلمه در فرهنگ لغت نمی توانید معنای آنها را بفهمید!

آنها زبان را زنده و جالب می کنند. به جای گفتن «.He was angry» می توانید بگویید «!He hit the roof»

آیا یادگیری اصطلاحات در انگلیسی به موفقیت در آزمون آیلتس کمک می‌کند؟

اصطلاحات ممکن است برای افراد غیر بومی دشوار باشد، زیرا معنی تحت اللفظی اغلب منطقی نیست.
اصطلاحات می‌توانند بین مناطق مختلف انگلیسی زبان متفاوت باشند.

یادگیری اصطلاحات انگلیسی قطعا می‌تواند برای عملکرد آزمون آیلتس شما مفید باشد. در اینجا یک تفکیک از دلیل وجود دارد:

استفاده از اصطلاحات انگلیسی در آیلتس

تسلط را شما را نشان می‌دهد: استفاده از اصطلاحات به درستی نشان می‌دهد که شما به زبان انگلیسی، نه فقط دانش کتاب درسی، درک طبیعی و درستی دارید.

اصطلاحات می‌توانند صحبت کردن و نوشتن شما را جذاب‌تر کنند.
امتیاز منابع واژگانی را افزایش می دهد: این یکی از معیارهای کلیدی در صحبت کردن و نوشتن است. استفاده مناسب از عبارات کمتر رایج، مانند اصطلاحات، می تواند ممتحن را تحت تاثیر قرار دهد.
با این حال، برخی از هشدارها وجود دارد:

بیش از حد از idiom استفاده نکنید: اگر اصطلاحات تصادفی نامربوط یا غیرطبیعی باشند، کمکی نمی‌کند. روی استفاده از آنها تنها زمانی تمرکز کنید که با معنایی که می خواهید منتقل کنید مطابقت داشته باشند.
استفاده نادرست می تواند به شما آسیب برساند: استفاده نادرست از یک اصطلاح نشان دهنده عدم درک است و تأثیر منفی بر امتیاز شما خواهد داشت. قبل از استفاده از مفهوم و زمینه آن مطمئن شوید.
برای هر موضوعی ضروری نیست: بسیاری از موضوعات آیلتس کاملاً رسمی هستند، که ممکن است اصطلاحات در آن جا نباشند.

ابتدا روی اصول اولیه تمرکز کنید: مطمئن شوید که پایه محکمی از واژگان، گرامر و مهارت های ارتباطی کلی دارید. اصطلاحات باید یک امتیاز اضافی باشد.
استفاده استراتژیک کلیدی است: اگر برخی از اصطلاحات را به خوبی می شناسید، از آنها در موقعیت های مناسب برای امتیاز باند بالاتر استفاده کنید.
اگر خیلی ها را نمی دانید ناراحت نشوید: هنوز هم می توانید در آیلتس نمرات عالی کسب کنید بدون اینکه به شدت به اصطلاحات تکیه کنید.

چگونه اصطلاحات idiom را یاد بگیریم

چند مورد مرتبط با موضوعات رایج آیلتس را انتخاب کنید. معنی دقیق آنها و نحوه استفاده از آنها در زمینه را بیاموزید. تمرین کنید و آنها را به طور طبیعی در صحبت کردن و نوشتن خود بگنجانید.
اگر منبعی غنی برای یادگیری اصطلاحات می‌خواهید که می‌تواند برای آیلتس مفید باشد، به سایت فست‌دیکشنری مراجعه کنید!

بازگشت به وبلاگ

مطالب دیگر بخش «واژه‌های دسته‌بندی شده»:

نظرات

نظرتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *