بسیار راحت، راحت و آسان، مثل آب خوردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
For him, solving that puzzle was a piece of cake.
برای او، حل کردن آن پازل مثل آب خوردن بود.
Using a digital camera is a piece of cake.
استفاده از دوربین دیجیتال، بسیار راحت و آسان است.
The exam turned out to be a piece of cake, much easier than I expected.
امتحان مثل آب خوردن بود، بسیار سادهتر از چیزی که انتظار داشتم!
The math test was a piece of cake for her; she finished it in just twenty minutes.
امتحان ریاضی برای او مثل آب خوردن بود؛ در تنها بیست دقیقه آن را تمام کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «a piece of cake» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/a-piece-of-cake