آیکن بنر

فقط تا پایان شهریور فرصت دارید اشتراک را با قیمت فعلی تهیه کنید

خرید اشتراک با قیمت فعلی فقط تا پایان شهریور

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

آزادی به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / aazaadi /

freedom, liberty, release, liberation, freeness, emancipation, independence, deliverance, autonomy

freedom

liberty

release

liberation

freeness

emancipation

independence

deliverance

autonomy

رهایی، خلاصی، حریت

آنان با مفهوم «آزادی›» آشنایی ندارند.

They are unfamiliar with the concept of "freedom."

من اساساً با عقاید شما مخالفم؛ ولی از آزادی بیان شما دفاع خواهم کرد.

I am radically opposed to your ideas but will defend your freedom of expression.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

آزادی هنری

artistic freedom

manumission

manumission

از بردگی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد آزادی

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:
مترادف:
مترادف:

سوال‌های رایج آزادی

آزادی به انگلیسی چی می‌شه؟

کلمه‌ی «آزادی» در زبان انگلیسی به “freedom” یا “liberty” ترجمه می‌شود.

آزادی مفهومی است که به امکان انتخاب و تصمیم‌گیری فرد بدون محدودیت‌های غیرضروری اشاره دارد. این مفهوم شامل توانایی انسان برای عمل بر اساس خواسته‌ها، باورها و ارزش‌های شخصی خود است، مشروط بر اینکه حقوق و آزادی‌های دیگران نقض نشود. آزادی نه تنها یک حق فردی، بلکه یکی از پایه‌های اساسی زندگی اجتماعی و انسانی به شمار می‌آید.

آزادی در زندگی فردی ابعاد مختلفی دارد. این آزادی می‌تواند شامل آزادی بیان، آزادی اندیشه، آزادی انتخاب شغل، آزادی تحصیل و حتی آزادی در سبک زندگی باشد. وجود آزادی باعث می‌شود افراد بتوانند شخصیت خود را به شکلی خلاقانه و مستقل پرورش دهند و تصمیماتی بگیرند که با ارزش‌ها و اهداف شخصی‌شان همخوانی داشته باشد. بدون آزادی، رشد فردی و تحقق پتانسیل‌های انسانی محدود می‌شود.

یکی از ویژگی‌های مهم آزادی، مسئولیت همراه با آن است. فرد آزاد باید بداند که هر انتخابی که انجام می‌دهد، پیامدهایی دارد و باید آماده‌ی پذیرش مسئولیت اعمال خود باشد. آزادی بدون مسئولیت می‌تواند به هرج‌ومرج و بی‌نظمی منجر شود، اما آزادی همراه با مسئولیت، زمینه‌ساز رشد اخلاقی، اجتماعی و فردی است. به همین دلیل، آزادی در کنار احترام به حقوق دیگران و رعایت قوانین اجتماعی معنا پیدا می‌کند.

از دیدگاه روانشناسی، احساس آزادی نقش مهمی در سلامت روان و رضایت فردی دارد. زمانی که فرد احساس کند توانایی انتخاب و کنترل زندگی خود را دارد، اعتماد به نفس، انگیزه و حس ارزشمندی او افزایش می‌یابد. برعکس، محدودیت‌های شدید و اجبارهای بی‌مورد می‌تواند به احساس بی‌قدرتی، سرخوردگی و اضطراب منجر شود. بنابراین، آزادی یکی از عوامل کلیدی برای ایجاد تعادل روانی و افزایش کیفیت زندگی است.

در زندگی اجتماعی، آزادی امکان مشارکت فعال و خلاقانه در جامعه را فراهم می‌آورد. افرادی که آزادی دارند، می‌توانند ایده‌ها و نظرات خود را مطرح کنند، به دنبال آموزش و رشد باشند و در توسعه فرهنگی، علمی و اجتماعی جامعه نقش ایفا کنند. آزادی در این معنا، نه تنها به فرد کمک می‌کند تا زندگی با ارزش و معناداری داشته باشد، بلکه به پویایی و پیشرفت جامعه نیز انرژی و انگیزه می‌بخشد.

ارجاع به لغت آزادی

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «آزادی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/آزادی

لغات نزدیک آزادی

پیشنهاد بهبود معانی