liberal, large, broad-minded, noble, magnanimous, open-minded, high-minded, latitudinarian
آن آزاده مردانی که برای دفاع از حقوق دیگران جان خود را به خطر انداختند
those liberal men who endangered their own lives to defend the rights of others
آزادی بیان اولین شرط لازم برای انسانهای آزاده است.
Freedom of speech is the first requisite of free people.
released captive, released prisoner of war
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
پدربزرگم آزاده بود
My grandfather was a released prisoner of war
آزادهای در ویتنام
a released prisoner of war in Vietnam
expansive
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «آزاده» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/آزاده