slave, servant, serf, helot, thrall
او رمانی جذاب از نگاه یک بندهی فراری نوشت.
He wrote a powerful novel from the perspective of a runaway slave.
در اسپارت باستان، بندهها برای اقتصاد بسیار مهم بودند.
In ancient Sparta, the helots were crucial to the economy.
مجازی bondservant, bondman, vassal
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
بنده با وفاداری بیدریغ وظایف خود را انجام داد.
The bondservant fulfilled his duties with unwavering loyalty.
در زمانهای قدیم، زندگی یک بنده اغلب پر از سختی بود.
In ancient times, a bondman's life was often filled with hardship.
yours truly, I, me
بنده علل نگرانی شما را درک میکنم.
I appreciate the reasons for your anxiety.
تا آنجایی که بنده اطلاع دارم
insofar as I know
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «بنده» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/بنده