آخرین به‌روزرسانی:

بنده به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / bande /

slave, servant, serf, helot, thrall

برده

او رمانی جذاب از نگاه یک بنده‌ی فراری نوشت.

He wrote a powerful novel from the perspective of a runaway slave.

در اسپارت باستان، بنده‌ها برای اقتصاد بسیار مهم بودند.

In ancient Sparta, the helots were crucial to the economy.

اسم
فونتیک فارسی / bande /

مجازی bondservant, bondman, vassal

خدمتکار، نوکر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

بنده با وفاداری بی‌دریغ وظایف خود را انجام داد.

The bondservant fulfilled his duties with unwavering loyalty.

در زمان‌های قدیم، زندگی یک بنده اغلب پر از سختی بود.

In ancient times, a bondman's life was often filled with hardship.

ضمیر
فونتیک فارسی / bande /

yours truly, I, me

من، اینجانب

بنده علل نگرانی شما را درک می‌کنم.

I appreciate the reasons for your anxiety.

تا آنجایی که بنده اطلاع دارم

insofar as I know

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد بنده

  1. مترادف:
    اسم
    متضاد:
    آزاد آزاده حر
  1. مترادف:
    عبد عبید مربوب مملوک
    متضاد:
    چاکر خادم خدمتکار خدمتگزار غلام گماشته مستخدم نوکر

ارجاع به لغت بنده

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «بنده» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/بنده

لغات نزدیک بنده

پیشنهاد بهبود معانی