امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

خدمتگزار به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

فونتیک فارسی

khedmatgozaar
servant, serving, willing to serve

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد خدمتگزار

  1. مترادف:
    صفت
    متضاد:
    ارباب مخدوم
  1. مترادف:
    بنده پیشکار خادم خدمتکار نوکر
    متضاد:
    کارمند مستخدم دولت

ارجاع به لغت خدمتگزار

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «خدمتگزار» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/خدمتگزار

لغات نزدیک خدمتگزار

پیشنهاد بهبود معانی