آیکن بنر

تا 40% تخفیف یلدایی

تا 40% تخفیف یلدایی

خرید یا تمدید
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: یکشنبه ۲۲ تیر ۱۴۰۴

    انداختن به انگلیسی

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    فعل متعدی
    فونتیک فارسی / andaakhtan, endaakhtan /

    to cast, to fling, to throw, to hurl, to toss, to sling, to dash, to pitch, to jaculate, to ding, to chuck

    to cast

    to fling

    to throw

    to hurl

    to toss

    to sling

    to dash

    to pitch

    to jaculate

    to ding

    to chuck

    پرت کردن

    ماهی‌گیر تورش را به داخل آب انداخت.

    The fisherman cast his net into the water.

    کودک اسباب‌بازی‌هایش را به گوشه‌ی اتاق انداخت.

    The child dashed his toys into the corner of the room.

    فعل متعدی
    فونتیک فارسی / andaakhtan, endaakhtan /

    to spread, to lay flat

    to spread

    to lay flat

    پهن کردن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری

    او تصمیم گرفت که سفره را روی چمن بیندازد.

    She decided to spread the blanket on the grass.

    او تصمیم گرفت که پارچه را قبل‌از برش روی میز بیندازد.

    She decided to lay flat the fabric on the table before cutting it.

    فعل متعدی
    فونتیک فارسی / andaakhtan, endaakhtan /

    to fell, to hew down, to cut down

    to fell

    to hew down

    to cut down

    خواباندن

    آن‌ها چندین درخت بلوط قدیمی را برای پاکسازی زمین برای خانه‌ی جدید انداختند.

    They fell several old oaks to clear the land for the new house.

    کارگران درختان قدیمی را در پارک خواهند انداخت.

    The workers will cut down the old trees in the park.

    فعل متعدی
    فونتیک فارسی / andaakhtan, endaakhtan /

    to place, to set, to put in its proper place

    to place

    to set

    to put in its proper place

    در جای خود قرار دادن

    پزشک استخوان شکسته را در جای درستش جا خواهد انداخت.

    The doctor will set the broken bone in the right position.

    زمانی که پزشک استخوان را جا انداخت، دردی را احساس کرد.

    She winced in pain as the doctor set the bone back in place.

    فعل متعدی
    فونتیک فارسی / andaakhtan, endaakhtan /

    to deprive, to dismiss

    to deprive

    to dismiss

    محروم کردن

    سیاست جدید بسیاری از کارکنان را از افزایش سالانه‌شان خواهد انداخت.

    The new policy will deprive many employees of their annual raises.

    او نمی‌خواست دوستانش را از فرصت حضور در کنسرت بیندازد.

    He didn't want to deprive his friends of the chance to attend the concert.

    فعل متعدی
    فونتیک فارسی / andaakhtan, endaakhtan /

    to erase, to omit, to eliminate

    to erase

    to omit

    to eliminate

    نادیده گرفتن

    آن‌ها به‌سختی تلاش کردند تا انگ‌های مربوط به مسائل سلامت روان را بیندازند.

    They worked hard to erase the stigma associated with mental health issues.

    هدف سیاست جدید انداختن هزینه‌های غیرضروری است.

    The goal of the new policy is to eliminate wasteful spending.

    فعل متعدی
    فونتیک فارسی / andaakhtan, endaakhtan /

    to exhaust, to break down, to poop out

    to exhaust

    to break down

    to poop out

    خسته کردن

    تمرین زیاد او را کاملاً انداخت.

    The intense workout exhausted her completely.

    ماراتن حتی باتجربه‌ترین دوندگان را انداخت.

    The marathon exhausted even the most seasoned runners.

    فعل متعدی
    فونتیک فارسی / andaakhtan, endaakhtan /

    عامیانه to cheat, to gyp, to swindle, to rook, to fob of, to palm of

    to cheat

    to gyp

    to swindle

    to rook

    to fob of

    to palm of

    گول زدن، فریب دادن

    بد است که کسی را از حق و حقوقش بیندازید.

    It's wrong to cheat someone out of their rightful due.

    دلال ماشین دست‌دوم او را به خودرویی معیوب انداخت.

    The used car dealer gyped her with a faulty vehicle.

    فعل متعدی
    فونتیک فارسی / andaakhtan, endaakhtan /

    to finish, to end

    to finish

    to end

    پایان دادن

    لطفاً سروصدا را قبل‌از شروع جلسه بیندازید.

    Please finish the noise before the meeting starts.

    آیا می‌توانی سروصدای آن محل ساخت‌وساز را بیندازی؟

    Can you end the noise from that construction site?

    فعل متعدی
    فونتیک فارسی / andaakhtan, endaakhtan /

    to make

    to make

    ساختن

    آبجو انداختن

    to make beer

    ترشی انداختن

    to make pickles

    فعل متعدی
    فونتیک فارسی / andaakhtan, endaakhtan /

    ادبی to decant, to pour

    to decant

    to pour

    ریختن

     متصدی بار ویسکی را برای بهبود طعم آن خواهد ریخت.

    The bartender will decant the whiskey to enhance its flavor.

    او چای معطر را در فنجان‌های ظریف برای دوستانش ریخت.

    She poured the fragrant tea into delicate cups for her friends.

    فعل متعدی
    فونتیک فارسی / andaakhtan, endaakhtan /

    to incite, to instigate, to prod, to provoke

    to incite

    to instigate

    to prod

    to provoke

    دعوا کردن

    سیاست‌مدار سعی کرد با سخنرانی آتشین خود جمعیت را در بیاندازد.

    The politician tried to incite the crowd with his fiery speech.

    معلم مجبور بود که دانش‌آموزان را به مشارکت در بحث بیندازد.

    The teacher had to prod the students to participate in the discussion.

    پیشنهاد بهبود معانی

    سوال‌های رایج انداختن

    انداختن به انگلیسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «انداختن» در زبان انگلیسی به to throw ترجمه می‌شود. این فعل به عملی اشاره دارد که در آن چیزی با حرکت سریع و معمولاً با دست به سمت جایی یا شخصی پرتاب می‌شود.

    «انداختن» عملی است که در زندگی روزمره و در موقعیت‌های مختلف به کار می‌رود و می‌تواند معنای گسترده‌ای داشته باشد. این عمل ممکن است به پرتاب کردن یک جسم مانند توپ، سنگ، یا حتی کاغذ اشاره کند، یا در کاربردهای مجازی‌تر، به رها کردن یا گذاشتن چیزی در جایی خاص دلالت داشته باشد. در هر صورت، حرکت سریع و هدفمند یکی از ویژگی‌های اصلی فعل «انداختن» است.

    در ورزش‌ها، انداختن یکی از مهارت‌های کلیدی محسوب می‌شود؛ به‌خصوص در ورزش‌هایی مانند بسکتبال، فوتبال آمریکایی، یا دارت، که دقت، قدرت و هماهنگی بین چشم و دست برای پرتاب صحیح اهمیت بالایی دارد. این مهارت نیازمند تمرین و تکنیک مناسب است تا بازیکن بتواند هدف را با کمترین خطا و بیشترین بازدهی هدف بگیرد. از سوی دیگر، انداختن در بازی‌های کودکانه نیز نقش مهمی در رشد حرکتی و تقویت مهارت‌های بدنی دارد.

    از لحاظ فرهنگی و ادبی، فعل «انداختن» گاهی به صورت استعاری به کار می‌رود؛ مثلاً «انداختن توپ به زمین دیگری» به معنای واگذار کردن مسئولیت یا تصمیم‌گیری به فرد یا گروهی دیگر است. همچنین، «انداختن بار گناه یا تقصیر» به کسی یعنی مسئولیت نادرستی‌ها را بر دوش او گذاشتن. این کاربردها نشان‌دهنده‌ی غنای معنایی این فعل در زبان است.

    از نظر فیزیکی، انداختن شامل حرکت پیچیده‌ای است که هماهنگی عضلات مختلف را می‌طلبد و بر مبنای اصول فیزیکی مانند نیرو، زاویه پرتاب و مقاومت هوا عمل می‌کند. برای پرتاب مؤثر، باید به عواملی مانند جهت، سرعت و وزن جسم توجه شود. این موضوع در طراحی ابزار و تجهیزات ورزشی و حتی در آموزش‌های نظامی نیز اهمیت پیدا کرده است.

    «انداختن» عملی است ساده اما کاربردی که در بسیاری از جنبه‌های زندگی روزمره نقش دارد؛ از بازی‌های ساده کودکانه تا فعالیت‌های ورزشی و حتی کاربردهای استعاری در گفتار روزمره. فهم درست و به‌جا از این فعل می‌تواند به تسلط بیشتر بر زبان و ارتباط موثرتر کمک کند.

    بیندازد یا بیاندازد - کدام درست است؟

    شکل درست و معیار واژه «بیندازد» است. این فعل، صورت مضارع التزامی از «انداختن» (از ریشه‌ی انداخت) است و مطابق قواعد صرف فعل در فارسی، اضافه شدن پیشوند «ب» به «اندازد» باعث حذف «ا» می‌شود و شکل درست «بیندازد» خواهد بود.

    نیندازد یا نیاندازد - کدام درست است؟

    شکل درست و معیار «نیندازد» است. این واژه صورت منفی فعل «بیندازد» است و براساس قواعد زبان فارسی، هنگام اضافه شدن «نـ» منفی، حرف «ا»ی آغازین حذف می‌شود. بنابراین شکل صحیح و رسمی آن «نیندازد» است.

    ارجاع به لغت انداختن

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «انداختن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/انداختن

    لغات نزدیک انداختن

    • - انحنای کناره
    • - اند
    • - انداختن
    • - انداختن از شغل یا قدرت
    • - انداختن با زرنگی
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    seamstress score a goal scarcely scape scammer savor savior savage saul room temperature doozy doth downtime doyle drama queen تکذیب تکذیب کردن حمام ساقی ماهی تهی‌خار ماهی دیواربین ماهی جنگجو ماهی گوپی ماهی تترانئون ماهی‌ماهی ماهی پلاتی ماهی دم‌شمشیری لپ‌تاپ قاروقور قباد
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.