آخرین به‌روزرسانی:

انقراض به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

برافتادگی، زوال، نابودی، انهدام

فونتیک فارسی

engheraaz
اسم

demise, extinction, fall, eradication, the end (of), downfall, excision, extermination, extirpation

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

ورود کوچ‌نشینان انقراض آن قبیله‌ی بومی را تسریع کرد.

The arrival of settlers accelerated the extinction of that native tribe.

انقراض سلسله‌ی قاجاریه

the downfall of the Ghajar Dynasty

نمونه‌جمله‌های بیشتر

فساد و عشرت‌طلبی موجب انقراض امپراطوری عثمانی شد.

Corruption and voluptuousness led to the demise of the Ottoman Empire.

انحطاط و انقراض امپراتوری روم

the decline and fall of the Roman Empire

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد انقراض

  1. مترادف:
    سرنگونی واژگونی
  1. مترادف:
    انهدام زوال نابودی
  1. مترادف:
    انحطاط تلاشی ضعف

ارجاع به لغت انقراض

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «انقراض» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/انقراض

لغات نزدیک انقراض

پیشنهاد بهبود معانی