papa, daddy, dad, father, poppa, pa
نوار ویدئویی مصاحبهی بابا را دوباره پخش کردم.
I replayed the videotape of dad’s interview.
باید تصمیم قطعی بگیریم که آیا میخواهیم از بابا طلب پول کنیم یا نه.
We have to decide, once and for all, whether we want to ask dad for money.
old man, johnny, geezer
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
بچههای جوان آن بابا را مسخره کردند.
The young kids made fun of the geezer.
بابابزرگم باحالترین بابایی است که میشناسم.
My grandpa is the coolest geezer I know.
guy, dude, person, fellow
بابایی که کنارم در اتوبوس نشسته بود، موسیقی گوش میکرد.
The guy sitting next to me on the bus was listening to loud music.
این بابا اصلا اهمیت نمیدهد.
This guy does not care.
کلمهی «بابا» در زبان انگلیسی به dad یا father ترجمه میشود.
بابا به معنای پدر است و یکی از نزدیکترین و مهمترین افراد در زندگی هر فرد به شمار میرود.
این کلمه بار عاطفی بسیار قوی دارد و نشاندهنده رابطهای پرمحبت، حمایتگر و گاهی نقش راهنما و الگو در خانواده است. پدر معمولاً مسئول تأمین نیازهای خانواده، حمایت عاطفی و آموزش فرزندان است و حضور او در رشد و شکلگیری شخصیت افراد بسیار تأثیرگذار است.
در فرهنگهای مختلف، نقش بابا ممکن است کمی متفاوت باشد، اما به طور کلی پدر نماد قدرت، امنیت، محبت و مسئولیتپذیری است. ارتباط عاطفی با پدر میتواند بر اعتماد به نفس، مهارتهای اجتماعی و سلامت روانی فرزندان تأثیر مثبتی داشته باشد.
اصطلاح «بابا» اغلب در موقعیتهای غیررسمی و دوستانه استفاده میشود و نشاندهنده نزدیکی و محبت خانوادگی است.
پدر علاوه بر نقش خانوادگی، میتواند به عنوان یک حامی در جامعه و محیطهای مختلف شناخته شود. رابطه بین پدر و فرزند، به ویژه زمانی که با محبت، درک و احترام متقابل همراه باشد، یکی از پایههای اصلی زندگی سالم و موفق است که تاثیرات آن تا بزرگسالی باقی میماند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «بابا» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/بابا