آخرین به‌روزرسانی:

برائت به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

بی‌گناهی، پاکی

فونتیک فارسی

baraa'at
اسم

acquittance, exemption, innocence, clearance, exoneration, guiltlessness

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

قاضی حکم برائت او را صادر کرد.

The judge ruled that he was innocent.

نامه‌ی برائت برای درخواست کار او ضروری بود.

The acquittance letter was essential for his job application.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد برائت

  1. مترادف:
    بیگناهی پاکی تبرئه معصومیت
  1. مترادف:
    بیزاری تنفر نفرت
  1. مترادف:
    خلاصی رهایی نجات
  1. مترادف:
    دوری بری
  1. مترادف:
    اجازه منشور
  1. مترادف:
    حماله
  1. مترادف:
    تبرئه شدن رها شدن مبرا شدن

ارجاع به لغت برائت

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «برائت» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/برائت

لغات نزدیک برائت

پیشنهاد بهبود معانی