آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: سه‌شنبه ۱۴ مرداد ۱۴۰۴

    به‌زور به انگلیسی

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    قید
    فونتیک فارسی / be zoor /

    by force

    by force

    با اجبار

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری

    .... بده وگرنه ستمگر به‌زور بستاند.

    ... give, otherwise the tyrant will take by force.

    چون نمی‌گذاشت بازداشتش کنند مجبور شدند او را به‌زور ببرند.

    since he was resisting arrest, they had to carry him by force.

    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد به‌زور

    با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

    مترادف:
    اجبار

    سوال‌های رایج به‌زور

    به‌زور به انگلیسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «به‌زور» در زبان انگلیسی به by force یا forcibly ترجمه می‌شود.

    «به‌زور» واژه‌ای است که در زبان فارسی به معنای انجام عملی بدون رضایت، تمایل یا خواست واقعی فرد به‌کار می‌رود. این واژه معمولاً بار منفی دارد و به موقعیت‌هایی اشاره می‌کند که در آن‌ها اراده‌ی فرد نادیده گرفته شده یا تحت فشار بیرونی قرار گرفته است. در زبان انگلیسی نیز معادل‌هایی چون by force, under duress, یا against one’s will می‌توانند بسته به بافت، مفهوم آن را منتقل کنند.

    در کاربرد روزمره، «به‌زور» اغلب برای توصیف شرایطی استفاده می‌شود که فرد مجبور به کاری می‌شود که نمی‌خواهد، مانند: «او را به‌زور به مدرسه بردند» یا «به‌زور از خواب بیدارش کردم». در این موارد، زور ممکن است فیزیکی نباشد، بلکه فشار روانی، اجتماعی یا خانوادگی باشد. به همین دلیل، معنای «به‌زور» می‌تواند از اجبار مستقیم گرفته تا اجبارهای نرم‌تر و پنهان‌تر را شامل شود.

    در متون رسمی یا حقوقی، «به‌زور» ممکن است نشانه‌ی نقض حقوق فردی یا اجبار غیرقانونی باشد. مفاهیمی مانند اعتراف به‌زور، ازدواج به‌زور، یا جابجایی به‌زور، نمونه‌هایی هستند که در آن‌ها بحث‌هایی درباره‌ی مشروعیت، عدالت و آزادی اراده انسان مطرح می‌شود. این نوع کاربرد، حساسیت ویژه‌ای در نظام‌های حقوق بشر و حقوق مدنی دارد و یکی از نشانه‌های بارز سلطه یا سوءاستفاده‌ی قدرت محسوب می‌شود.

    در ادبیات و فرهنگ عامه نیز «به‌زور» به‌عنوان مفهومی پررنگ در داستان‌ها و حکایات دیده می‌شود. گاه در قصه‌ها، قهرمانی که نمی‌خواهد وارد میدان شود، «به‌زور» فراخوانده می‌شود؛ یا دختری که «به‌زور» به ازدواج درمی‌آید. این بازتاب فرهنگی، نشان‌دهنده‌ی تنش دیرینه میان خواست شخصی و فشار اجتماعی در ساختارهای سنتی جامعه است. واژه‌ی «به‌زور» در اینجا فقط یک وضعیت فیزیکی نیست، بلکه بازتاب‌دهنده‌ی درگیری‌های درونی و اجتماعی انسان است.

    «به‌زور» واژه‌ای است که بر مفهومی بنیادین در زندگی انسانی تأکید می‌گذارد: آزادی انتخاب. استفاده از این واژه یادآور اهمیت اراده‌ی فردی، رضایت آگاهانه، و پرهیز از تحمیل در هر سطحی از تعاملات انسانی است. در جهانی که همواره میان اجبار و اختیار در نوسان است، این واژه هشداری لطیف اما مهم درباره‌ی حفظ کرامت انسانی است.

    ارجاع به لغت به‌زور

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «به‌زور» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/به‌زور

    لغات نزدیک به‌زور

    • - به زنی گرفتن
    • - به‌زودی
    • - به‌زور
    • - به زور اسلحه
    • - به زور باز کردن
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    humanistic humanities humongous hunch hydration hypothetically ideally trick turban micromanagement hepatitis orange juice lowboy evolutionist aft رغبت مذمت کردن مذاب ذوب شدن ذوب کردن قلابچه‌ماهی چرم‌ماهی گورخرماهی فیل‌ماهی اعتلا اولویت‌بندی کردن پرآب تهاتر کردن جنوب شرقی جوی
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.