آخرین به‌روزرسانی:

به ندرت به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

کم، خیلی کم

فونتیک فارسی

be nodrat
قید

hardly, infrequently, rarely, scarcely, seldom

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

مادرم به ندرت لباس قرمز می‌پوشید.

My mother scarcely wore red dresses.

از آنجایی که او درونگراست و ترجیح می‌دهد به تنهایی اوقاتش را سپری کند، به ندرت در مهمانی‌ها حضور می‌یابد.

He rarely attends parties as he is an introvert and prefers spending time alone.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت به ندرت

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «به ندرت» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/به ندرت

لغات نزدیک به ندرت

پیشنهاد بهبود معانی