آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: یکشنبه ۵ مرداد ۱۴۰۴

    به ندرت به انگلیسی

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    قید
    فونتیک فارسی / be nodrat /

    hardly, infrequently, rarely, scarcely, seldom

    hardly

    infrequently

    rarely

    scarcely

    seldom

    کم، خیلی کم

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری

    مادرم به ندرت لباس قرمز می‌پوشید.

    My mother scarcely wore red dresses.

    از آنجایی که او درونگراست و ترجیح می‌دهد به تنهایی اوقاتش را سپری کند، به ندرت در مهمانی‌ها حضور می‌یابد.

    He rarely attends parties as he is an introvert and prefers spending time alone.

    پیشنهاد بهبود معانی

    سوال‌های رایج به ندرت

    به‌ندرت به انگلیسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «به‌ندرت» در زبان انگلیسی به rarely یا seldom ترجمه می‌شود. در موارد خاص، بسته به شدت یا بافت جمله، می‌توان از معادل‌هایی مانند hardly ever یا infrequently نیز استفاده کرد.

    «به‌ندرت» از جمله قیدهایی است که بسامد یا فراوانی انجام یک عمل یا وقوع یک وضعیت را به‌شدت کاهش می‌دهد. این واژه معمولاً برای بیان کارهایی به کار می‌رود که تقریباً هیچ‌گاه یا در مواقعی بسیار نادر اتفاق می‌افتند. مثلاً در جمله‌ی «او به‌ندرت عصبانی می‌شود»، گوینده قصد دارد نشان دهد که عصبانیت این شخص بسیار غیرمعمول یا غیرمنتظره است. این نوع تأکید به مخاطب کمک می‌کند تا نسبت به رفتار یا وضعیت مورد اشاره، درک دقیق‌تری داشته باشد.

    از نظر دستوری، «به‌ندرت» معمولاً در ابتدای جمله یا پیش از فعل اصلی می‌آید، به‌ویژه زمانی که قصد تأکید بر غیرمعمول‌بودن یک رفتار یا پدیده وجود دارد. این واژه نه‌تنها بار معنایی خاصی دارد، بلکه در سبک نوشتاری و گفتاری رسمی نیز کاربرد زیادی دارد. در متونی مانند گزارش‌های علمی، روان‌شناسی، جامعه‌شناسی یا حتی تاریخ‌نگاری، این واژه برای توصیف فراوانی رخدادها یا رفتارها نقش کلیدی دارد.

    از منظر سبک‌شناسی، «به‌ندرت» حال و هوایی رسمی و نسبتاً ادبی دارد. این قید با اینکه در مکالمات روزمره نیز شنیده می‌شود، اما اغلب جای خود را به واژه‌های ساده‌تری مثل «خیلی کم» یا «تقریباً هیچ‌وقت» می‌دهد. با این حال، در نوشتارهایی که هدف آن‌ها دقت و اختصار در بیان است، به‌کارگیری «به‌ندرت» باعث بالا رفتن دقت زبانی و ارزش بیانی جمله می‌شود.

    نکته‌ی جالب توجه درباره‌ی «به‌ندرت» آن است که استفاده از آن در جمله، اغلب فضای خاصی را به وجود می‌آورد؛ فضایی که در آن یک عمل یا رویداد تقریباً در مرز غیرممکن بودن قرار دارد، اما هنوز کاملاً منتفی نیست. این ویژگی باعث می‌شود که «به‌ندرت» به‌گونه‌ای ظریف میان «ممکن بودن» و «اتفاق نیفتادن» حرکت کند، و همین حالت است که در بسیاری از متون تحلیلی یا احساسی کاربرد آن را افزایش می‌دهد.

    «به‌ندرت» واژه‌ای است دقیق، تأکیدی و محتاطانه که برای توصیف رویدادهایی با احتمال پایین، یا رفتارهایی بسیار غیرمعمول، به کار می‌رود. استفاده‌ی درست از این قید می‌تواند ظرافت معنایی خاصی به نوشته یا گفته‌ی شما ببخشد و مخاطب را نسبت به کمیابی یا استثنایی بودن پدیده‌ی مورد نظر آگاه سازد.

    ارجاع به لغت به ندرت

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «به ندرت» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/به ندرت

    لغات نزدیک به ندرت

    • - به نحوی از انحا
    • - به نخ کشیدن
    • - به ندرت
    • - به نرخ
    • - به نرمی تماس حاصل کردن
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    eventually everlasting every one every other day exchange student exercise authority let go horny matcha pollen ghee tick off sine Ju quartz سبیل زن‌ذلیل ستبر سترگ سجود اتراق کردن اولویت بالاخره انضباط محابا پلمب پلمب کردن افتادن انداختن تزیین
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.