آخرین به‌روزرسانی:

بیدادگر به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

ظالم، ستمگر

فونتیک فارسی

bidaadgar
صفت

oppressor, despot, tyrant

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

دولت بیدادگر حقوق بشر اولیه‌ی شهروندان خود را نادیده گرفت.

The oppressor government denied its citizens basic human rights.

مدیر بیدادگر هیچ‌گونه انتقاد از جانب کارکنانش را تاب نمی‌آورد.

The tyrant boss would not tolerate any criticism from his employees.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد بیدادگر

  1. مترادف:
    جبار جفاکار جورپیشه ستمکار ستمگر طاغوت ظالم
    متضاد:
    دادگر عادل

ارجاع به لغت بیدادگر

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «بیدادگر» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/بیدادگر

لغات نزدیک بیدادگر

پیشنهاد بهبود معانی