research, study, scrutiny, investigation, circumspection, examination
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
تتبع کردن
to research, to do research, to study, to probe
این موضوع مهم نیاز به تتبع بیشتری دارد.
This important topic is in need of more research.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «تتبع» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/تتبع