۵۰٪ تخفیف دانشجویی برای اشتراک هوش مصنوعی تا پایان تیر 🧑🏻‍🎓
آخرین به‌روزرسانی:

تتبع به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / 'tatabbo /

research, study, scrutiny, investigation, circumspection, examination

پژوهش

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

تتبع کردن

to research, to do research, to study, to probe

این موضوع مهم نیاز به تتبع بیشتری دارد.

This important topic is in need of more research.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد تتبع

  1. مترادف:
    بررسی پژوهش تحقیق تعمق تفحص تلاش جستجو کاوش کنجکاوی مطالعه

ارجاع به لغت تتبع

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «تتبع» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/تتبع

لغات نزدیک تتبع

پیشنهاد بهبود معانی