آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

تتبع به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / 'tatabbo /

research, study, scrutiny, investigation, circumspection, examination

research

study

scrutiny

investigation

circumspection

examination

پژوهش

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

تتبع کردن

to research, to do research, to study, to probe

این موضوع مهم نیاز به تتبع بیشتری دارد.

This important topic is in need of more research.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد تتبع

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

ارجاع به لغت تتبع

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «تتبع» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/تتبع

لغات نزدیک تتبع

پیشنهاد بهبود معانی