funeral, funeral ceremony, prayer for the deceased
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
افراد زیادی در مجلس ترحیم او شرکت داشتند.
Many attended his funeral.
اظهارات بیجای دوست مستم در مجلس ترحیم مرا شرمنده کرد.
The facetious remarks of my drunken friend at the funeral embarrassed me.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «ترحیم» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ترحیم