آخرین به‌روزرسانی:

تشنه به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

صفت
فونتیک فارسی / teshne /

thirsty, parched, dry, athirst

نیازمند به آب

مرد تشنه لیوان پشت لیوان آب می‌خورد.

The thirsty man drank water glassful after glassful.

اوج تابستان بود و زمین آفتاب‌خورده و تشنه بود.

It was the height of summer and the land was parched and brown.

صفت
فونتیک فارسی / teshne /

مجازی eager, greedy, athirst, longing, thirsty, very interested

مشتاق

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

ما تشنه‌ی رمان‌های پلیسی هستیم.

We are very interested in detective novels.

او تشنه‌ی دانش است.

She is thirsty for knowledge.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد تشنه

  1. مترادف:
    عطشان عطش‌زده عطشناک
    متضاد:
    سیراب

ارجاع به لغت تشنه

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «تشنه» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/تشنه

لغات نزدیک تشنه

پیشنهاد بهبود معانی