آیکن بنر

زمان‌های انگلیسی رو قاطی نکن! همه‌شون در فست‌دیکشنری مرتب شدن

زمان‌های انگلیسی رو قاطی نکن! گرامر زمان‌ها در Fastdic

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

تقویت به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / taghviyat /

strengthening, fortification, reinforcement, support, consolidation, enrichment, enforcement, invigoration, propping up

strengthening

fortification

reinforcement

support

consolidation

enrichment

enforcement

invigoration

propping up

نیرودهی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

آخرین چاره برای تقویت اقتصاد کشور

the latest remedy for strengthening the country's economy

تقویت دیوارهای شهر به مقاومت در برابر محاصره‌های متعدد کمک کرد.

The fortification of the city walls helped withstand numerous sieges.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد تقویت

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:
استحکام استوارسازی پشتیبانی تحکیم تشدید تشیید نیرودهی نیرومندی
متضاد:
مترادف:
تایید ترهیب

ارجاع به لغت تقویت

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «تقویت» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/تقویت

لغات نزدیک تقویت

پیشنهاد بهبود معانی