آخرین به‌روزرسانی:

تمیز به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

بازشناسی

فونتیک فارسی

tamiz
اسم

discernment, distinction, distinguishment, percipience, discrimination

او با تمیز عالی، نقاط قوت و ضعف هر کاندیدا را ارزیابی کرد.

With great discernment, she evaluated the strengths and weaknesses of each candidate.

درک تمیز بین واقعیت و نظر برای تفکر انتقادی ضروری است.

Understanding the distinction between fact and opinion is essential for critical thinking.

پاکیزه

فونتیک فارسی

tamiz
صفت

neat, clean, cleanly, pure, cleansed, unstained, sanitized, immaculate

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

اتاق تر و تمیز بود.

The room was spotlessly clean.

اتاق هتل تمیز بود و استانداردهای بالای تمیزی را نشان می‌داد.

The hotel room was unstained, reflecting the high standards of cleanliness.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد تمیز

  1. مترادف:
    پاک پاکیزه طاهر طیب منقح نظیف
    متضاد:
    کثیف

ارجاع به لغت تمیز

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «تمیز» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/تمیز

لغات نزدیک تمیز

پیشنهاد بهبود معانی