آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: چهارشنبه ۲۱ خرداد ۱۴۰۴

    تمیز به انگلیسی

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    اسم
    فونتیک فارسی / tamiz /

    discernment, distinction, distinguishment, percipience, discrimination

    discernment

    distinction

    distinguishment

    percipience

    discrimination

    بازشناسی

    او با تمیز عالی، نقاط قوت و ضعف هر کاندیدا را ارزیابی کرد.

    With great discernment, she evaluated the strengths and weaknesses of each candidate.

    درک تمیز بین واقعیت و نظر برای تفکر انتقادی ضروری است.

    Understanding the distinction between fact and opinion is essential for critical thinking.

    صفت
    فونتیک فارسی / tamiz /

    neat, clean, cleanly, pure, cleansed, unstained, sanitized, immaculate

    neat

    clean

    cleanly

    pure

    cleansed

    unstained

    sanitized

    immaculate

    پاکیزه

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس

    اتاق تر و تمیز بود.

    The room was spotlessly clean.

    اتاق هتل تمیز بود و استانداردهای بالای تمیزی را نشان می‌داد.

    The hotel room was unstained, reflecting the high standards of cleanliness.

    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد تمیز

    با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

    مترادف:
    پاک پاکیزه طاهر طیب منقح نظیف
    متضاد:
    کثیف

    سوال‌های رایج تمیز

    تمیز به انگلیسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «تمیز» در زبان انگلیسی به clean ترجمه می‌شود.

    تمیز بودن به معنای نبود آلودگی، گردوغبار، لکه یا مواد زائد است و مفهومی است که در حوزه‌های گوناگون از بهداشت فردی گرفته تا محیط زندگی و کار کاربرد گسترده‌ای دارد. تمیزی نه‌تنها به ظاهر فیزیکی مربوط می‌شود، بلکه گاهی به معانی استعاری و اخلاقی هم اشاره دارد؛ مانند ذهن تمیز یا نیت پاک. در زندگی روزمره، تمیز نگه داشتن اشیاء، بدن، لباس و فضاها نقش حیاتی در تأمین سلامت جسمی و روانی انسان دارد.

    از نظر بهداشتی، تمیزی اولین قدم در پیشگیری از بیماری‌ها و عفونت‌هاست. تمیز کردن دست‌ها، سطوح آشپزخانه، سرویس‌های بهداشتی و لباس‌ها، از انتقال میکروب‌ها و ویروس‌ها جلوگیری می‌کند. در جوامع مدرن، رعایت اصول تمیزی نه‌تنها یک مسئولیت فردی بلکه اجتماعی تلقی می‌شود، چراکه بهداشت عمومی تا حد زیادی وابسته به رفتارهای بهداشتی تک‌تک افراد جامعه است.

    در سطح فرهنگی، تمیزی اغلب با نجابت، ادب و انضباط فردی مرتبط دانسته می‌شود. در بسیاری از فرهنگ‌ها، فردی که ظاهر، لباس یا محیط زندگی‌اش تمیز و مرتب باشد، انسانی منظم، محترم و قابل اعتماد تلقی می‌شود. حتی در ادبیات، تمیزی با مفاهیمی چون پاکی روح و طهارت اخلاقی پیوند خورده است، تا جایی که تمیز بودن فقط به معنای ظاهری محدود نمی‌ماند، بلکه نوعی حالت درونی و نگرش زندگی نیز تلقی می‌شود.

    تمیزی همچنین در طراحی فضاهای داخلی، معماری و هنر نیز تأثیرگذار است. فضای تمیز و بدون شلوغی، ذهن انسان را آرام می‌کند و بازدهی را افزایش می‌دهد. بسیاری از سبک‌های معماری مینیمالیستی، تمیزی را به‌عنوان یکی از اصول کلیدی خود در نظر می‌گیرند و از طریق نظم، نور، رنگ‌های خنثی و فضاهای باز، حس پاکی و آسایش را به بیننده منتقل می‌کنند.

    مفهوم تمیزی بسیار فراتر از یک ویژگی فیزیکی است؛ تمیزی شیوه‌ای از زندگی است که در آن مراقبت، نظم، احترام به خود و دیگران، و حس زیبایی‌شناسی نقش محوری ایفا می‌کنند. جامعه‌ای که تمیزی را در تمامی ابعاد زندگی ترویج دهد، از سلامت بهتر، آرامش روانی بیشتر و روابط اجتماعی سالم‌تری برخوردار خواهد بود.

    ارجاع به لغت تمیز

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «تمیز» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/تمیز

    لغات نزدیک تمیز

    • - تمهید کردن
    • - تمهیدی
    • - تمیز
    • - تمیز دادن
    • - تمیز شدن
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    eventually everlasting every one every other day exchange student exercise authority let go horny matcha pollen ghee tick off sine Ju quartz سبیل زن‌ذلیل ستبر سترگ سجود اتراق کردن اولویت بالاخره انضباط محابا پلمب پلمب کردن افتادن انداختن تزیین
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.