فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

تیمار کردن به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

مراقبت کردن

فونتیک فارسی

timaar kardan
فعل متعدی

to groom, to nurse, to care for, to look after, to tend, to treat, to minister, to serve, to attend, to feed and curry

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

پرستار با همدلی زیاد بیمارانش را تیمار می‌کند.

The nurse cares for her patients with great compassion.

تیمار کردن سالمندان نیاز به صبر و محبت دارد.

Looking after the elderly requires patience and compassion.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد تیمار کردن

  1. مترادف:
    پرستاری کردن مراقبت کردن مواظبت کردن
  1. مترادف:
    خدمت کردن
  1. مترادف:
    غم‌خواری کردن

ارجاع به لغت تیمار کردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «تیمار کردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/تیمار کردن

لغات نزدیک تیمار کردن

پیشنهاد بهبود معانی